شهر را زیر پا بسوزد اگر...
گل و گلدان و باغ مست تواند ، گل من غنچه ایست مست علی
گل بداند که بی گمان خاریست ، بری از ذات گل پرست علی
عقده ای واهی نه اما خب ، طفل سر راهی ام نه اما خب
علی اللهیم نه اما خب ، خون من باد ناز شست علی
درد می پیچد تا ، انتقام علی بگیر متا
گل من رو مگیر از من آه ، روبرویت علی نشسته علی
گل خوبم چقدر زردی تو ، از صمیم زنی چقدر مردی تو
لب گشودی نگاه کردی ، گفتی ای خون دلمه بسته علی
هیبت ذوالفقار داری تو ، گل من غنچه بار داری تو
در و دیوار خانه زار زدند ، ذوالفقارت کمر شکسته علی
شهر را زیر پا بسوزد اگر ، بیخ خشک عمر را بسوزد اگر
خون به پا می کند ببوسد اگر ، قبضه ذوالفقار دست علی
(مهرداد )
+ نوشته شده در جمعه ۱۷ خرداد ۱۳۸۷ ساعت 23 توسط صراحی
|